شب‌هاي كابل

شب‌هاي كابل

 

كنار عرابه‌هاي خالي

و كالسكه غازي امان‌الله خان

و بنز ضد گلوله حامد خان كرزي

روي دست دنيا دراز مي‌كشم

دهانم را باز مي‌كنم

و با دست‌هاي به هم مچاله شده

كنار چند پوكه خالي

پشت به بادي كه از قله‌هاي برفگير پامير مي‌وزد

سيگارم را مي‌افروزم

و به سمت سازمان ملل فوت مي‌كنم

سيگارم را مي‌افروزم

و به سمت سازمان ملل فوت مي‌كنم

و مانند چكله‌اي كه مال هيچ كس نيست

با دهان باز

به دندان لق جهان مي‌خندم

همه با من مي‌خندند

حتي سرباز خسته آمريكاه

و كودك گرسنه‌اي كه از زباله داني‌هاي شهر

 سگان را مي‌تاراند

و با چنين دپ شاهانه‌اي

زيبايي شب‌هاي كابل را

بر خود ارزاني مي‌دارم

لكه سياه

آدمي لكه سياهي بيش نيست

اين را دختر تهراني مي‌گويد

 كه لباس سياه مي‌پوشد

 و مقنعه مشكي

او با دوست پسرش به كلاس نقاشي مي‌رود

رنگ‌ها را مرور مي‌كند

رنگ‌ها را به روي دنيا مي‌پاشد

دشت‌ها را به رنگ گل سرخ

 و پرنده و درخت را

به رنگ سبز مي‌كشد

چشمانش را مي‌بندد

به آدم‌ها فكر مي‌كند

به خودش

به سربازان گشت ارشاد

به پسري كه صبح در چهار راه ولي عصر

گفته بود: خانم جگرت...

بر مي‌خيزد

رنگ‌ها را به هم مي‌زند

 و در امتداد خيابان به نقطه سياهي

مبدل مي‌شود

سقوط آزاد

به دوست شاعرم حفیظ الله شریعتی سحر که از برج میلاد افتاد و مرد

به دور و برم دست می کشم

به دنبال کلاهم از برج میلاد با لا می روم

تا از آن بالا

مهره های پشتم را یکی یکی بشمارم

و به شوق دیدن گور های کوچک

 که مانند دانه های الکترون به هم نزدیکند

کلاهم را هوا کنم

 

تااز آن بالا

از لبه زندگی

از لبه تنهایی

از لبه دانشگاه علامه طباطبایی

و درس ضرب زید عمرا عربی

بگذرم

 

تا از آن بالا

چون موجی که از ساحل می گریزد

بر خود بکوبم

و از خود بالا بروم

و یا چون بوتیمار اندوهگینی که از مرگ دریا می گرید

و خود صیاد کرمک حقیری می شود

از شرم درنده خویی

در لجن ساحل فرو روم

 

تا از آن بالا

چون مرده ای که آسمان را آبی می بیند

به آسمان خیره شوم

و جهان را شاعرانه ببینم

 و یا در سفره خانه میلادی زبان گوسفند و دنده سگان شکاری سفارش بدهم

و با کله پاچه مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسراییل

همرا با لعاب غلیظ ( زنده باد زاپاتا)

از شاعری بگویم

که در میان گوسفندان تنهاست

 آنگاه آرام و بی صدا

ریه هایم را از هوای مسموم تهران خالی کنم

 و با سر به زمین فرود بیایم

 که فردا خبرنگاری در صفحه حوادث بنویسد

سقود آزاد شاعری از شکوه میلاد 

با موفقیت انجام شد