گر(کوه)گرگر(صدای کوه، صدای انعکاس چیزی در کوه) گررس(نام آوا برای کوه) گوررس(صدای فروریختن کوه)گورگور دراغ(صدای پیچیدن رعد و برق در کوه)گرشاسپ(کوه شاه یا شاه کوه) گراز(خوک کوهی) گراسپ (اسپ کوهی یا وحشی)لوگر(کوه کلان)گری(کوه نشین- قومی در جاغوری) گرستان(کوهستان)غر(معرب شده ای گر- کوه)غور- غوریان (کوه زاد) جاغوری(جای غوریان- کوه زادیان، کوه زادگان) غرستان- غرجستان- هزارستان و هزاره های کنونی همان غرچه و غرجستان کهن و باستانی است که در متن های دیرینۀ فارسی و عربی به آن اشاره شده است. به طور نمونه درحواشی برهان قاطع در باره غرجستان چنین آمده است: غرجستان. [ غ َ ج َ / ج ِ ] (اِخ ) ولایتی است که راه هرات در مغرب و غور در مشرق وی و مروالروذ در شمال و غزنه در جنوب آن است و عنوان پادشاه این ناحیت در قدیم «شار» بود. اکنون این ناحیه در افغانستان است. (حواشی برهان قاطع چ معین).
حفیظ ا... شریعتی هستم