موقعیت جغرافیایی غَرشستان یا غرجستان کهن (هزارستان کنونی)

 

گر(کوه)گرگر(صدای کوه، صدای انعکاس چیزی در کوه) گررس(نام آوا برای کوه) گوررس(صدای فروریختن کوه)گورگور دراغ(صدای پیچیدن رعد و برق در کوه)گرشاسپ(کوه شاه یا شاه کوه) گراز(خوک کوهی) گراسپ (اسپ کوهی یا وحشی)لوگر(کوه کلان)گری(کوه نشین- قومی در جاغوری) گرستان(کوهستان)غر(معرب شده ای گر- کوه)غور- غوریان (کوه زاد) جاغوری(جای غوریان- کوه زادیان، کوه زادگان) غرستان- غرجستان- هزارستان و هزاره های کنونی همان غرچه و غرجستان کهن و باستانی است که در متن های دیرینۀ فارسی و عربی به آن اشاره شده است. به طور نمونه درحواشی برهان قاطع در باره غرجستان چنین آمده است: غرجستان. [ غ َ ج َ / ج ِ ] (اِخ ) ولایتی است که راه هرات در مغرب و غور در مشرق وی و مروالروذ در شمال و غزنه در جنوب آن است و عنوان پادشاه این ناحیت در قدیم «شار» بود. اکنون این ناحیه در افغانستان است. (حواشی برهان قاطع چ معین).

 

ادامه نوشته

نگفتی این حفیظ تنها میمانه!

نگفتی این حفیظ تنها میمانه!

 

دمبوره ساز غریبی هزاره هاست و دوبیتی غریبانه سرایی این مردم که از درون تاریخ پر از درد و اندوه آن ها شنیده می شود.

مدتی است دور از یار و دیارم و در غربت ناگزیر دوبیتی می سرایم. با دوبیتی گفت وگو می کنم. با استفاده از عنایت دنیای رسانه های کوچک مدرن، دوبیتی های اندوه وارم را به دوستان جهانی ام می رسانم. دوستانم نیز می بینند و می شنوند. این دوبیتی ها شاید مذاق هنری دوستانم را بپاید و بر آنان خوش آید. از آن رو که این دوبیتی ها برخی فارسی و برخی دیگر محلی هزارگی اند، فیل بسیاری از دوستان را راهی هندوستان خواهد کرد.

ادامه نوشته

گفتگو با دکتر حفیظ الله شریعتی(سحر): شریعتی
افغانستان و ايران هماهنگي و همگرايي ‌فرهنگي و زباني دارند( http://www.hamzabani.ir/)     
همزبانی: به نظر می رسد که شما از شعر منظوم یا کلاسیک به شعر نو رسیده اید، مثل مجموعه شعر «شب عریان از بام خانه ام می گذرد»، شما خودتان این فاصله های شعری را چگونه تعبیر و تفسیر می کنید؟
شریعتی:گذر از شعر کهن یا کلاسیک به شعر نو یک روند و گذر منطقی دارد یعنی نمی شود از کلاسیک به شعر نو پرید. باید در اثر سعی و تلاش جدی و پیگیر از شعر دیروز به شعر نو و امروزی رسید.
ادامه نوشته