زن، توسعه و رسانه در افغانستان

مقدمه:

در افغانستان كنوني از كهن روزگار تا هنوز به طور سنتي به وسيله هنجارهاي اجتماعي محافظه‌كارانه، تفكيك فضاي جنسيتي و تقسيم نقشها، وجود داشته و همواره از آن به عنوان فضاي پرده نشيني ياد شده است. براساس اين قانون نانوشته براي زنان نقشهاي خانگي در نظر گرفته شده است يعني؛ ايجاد فضاي خلوت و خصوصي براي مردان. اين تفكيك عمومي كه اوج آن در قرن نوزدهم به چشم مي‌آمد، اكنون در شهرها كم رنگ شده و در روستاها همچنان وجود دارد؛ اگرچند در دوره‌هاي تاريخي در افغانستان نشاني از فرمانروايي زنان و هنجار شكني آنان به چشم مي‌خورد، اما اين ساختار شكني به حدي كمرنگ است كه در هالة از گرد و غبار تاريخي گم شده است. آزادي زنان از اواخر دهة 1920 زماني كه شاه‌‌امان الله، پادشاه امروزي و ترقي‌خواه افغانستان از سفرش در اروپا برگشت و دست به اصلاحات نوين زد، آشكار مي‌شود. اصلاحات شاهي شامل: سلطنت مشروطه، مجلس انتخابي، دستگاه قضايي مدرن، آزادي زنان، آموزشهاي اجباري و مختلط بود. در زمان حكمراني ظاهرشاه زمينة حضور زنان در مجامع عمومي به وجود آمد و قانون كشف حجاب به طور رسمي اعلام شد. شكل‌گيري مدارس دخترانه، مراكز بهداشتي درماني ويژه زنان، آموزشها و مهارت‌هاي جديد، پرستاري و مديريت، از دست‌آوردهايي اصلاحات ظاهرخاني در اين دوره بود. اين تغييرات در دوران رژيم كمونيستي به سطح بالايي ارتقاء يافت. در اين تكاپو زنان از پستوي خانه‌ها به دانشگاه، پليس، ارتش، حاكميت، رياست و وزارت راه يافت، اما در دوران حاكميت مجاهدين زنان دوباره به پستوي خانه‌ها باز گشتند يا به خارج از كشور تبعيد ناخواسته شدند، همين طور در زمان حاكميت طالبان زنان به موجودات بي‌صدا و تصوير تبديل شدند.

پس از تغييرات جديد و شكل‌گيري حكومت ملي و دموكراتيك رئيس جمهور كرزي زنان دوباره به جامعه برگشتند، اما بسيار صوري و شتاب زده، تا بتوان افكار عمومي و جهاني را در بارة زنان دربند افغانستان راضي نگهداشت.