صنایع دستی هزارگی
صنايع دستي مجموعهاي از صنايع هنري و سنتي هزارگی شامل انواع سوزن دوزی، بافتههای سنتي، بافتههاي داري مانند پلاس و گلیم، پوشاك سنتي مانند انواع برگ و جوراب های پشمی، آثار چرمي و كاغذي، انواع کفش های سنتي مانند کیرو، چپلی، هنرهاي چوبي و تالی، کوزه گری، هنرهاي فلزي مانند زیور و زرینه های عروس و داماد و هنرهاي سنگي، لباس های محلی، پایپوشهای سنتی مانند چارق دوزی، پوستین دوزی؛ عروسک بافی، مجسمههای محلی، قلاب بافی و مانند آن می شوند كه با محوريت هنر محلی و ذوق و تراوش ذهنی و زيباشناختي هزارگی بافته و دوخته می شوند. این صنایع دستی با بهرهگيري از مواد اوليه و قابل دسترس و بومي به كمك دست و ابزار مورد نياز و با كاربري در زندگي فردي و جمعي توليد می شوند که ريشه در تاريخ كهن مناطق هزاره نشین دارند.
شناخت کلی
صنایع دستی هزارگی گونه یی از کار، شغل و ایجاد درآمدخانگی و محلی است که در آن لوازم تزیینی و کاربردی تنها با استفاده از دست یا ابزار ساده ساخته میشود. در ادبیات شفاهی مردم هزاره این واژه ها بیشتر به روش های سنتی ساختن کالاهای محلی اطلاق میگردد. استادکاری و کاردستی مخصوص، مهمترین ملاک شناخت صنایع دستی هزارگی است، که از لحاظ فرهنگی و تجاری مورد توجه گردشگران داخلی و خارجی قرار دارد. در این میان لوازمی که به صورت تولید انبوه و یا با ماشین آلات مختلف به صورت صنعتی ساخته میشوند جزء صنایع دستی هزارگی شمرده نمی شوند. صنایع دستی هزارگی لوازمی هستند که بیشتر جنبه ی هنری دارد. لذا موارد استفاده ی آن ها بیش از یک تزیین سادهاست.
صنایع دستی هزارگی بیشتر به کارهای فرهنگی و رسومی تلقی میشوند که بخشی از ملزومات زندگی روزمره هزارها هستند. به دیگر سخن با وضعیت فرهنگی و تمایلات جامعه ی هزاره، صنایع دستی هزارگی بیان کنندۀ، علاقه و ذوق هنری و فردی مردم هزاره است که بخشی از فرهنگ آنان را تشکیل می دهد.
باری، این دست آوردهای هنری هزارگی در حقیقت عشق و حاصل تراوش فكر، روح و ذهن انسان های وارسته و فرهیخته ای هزارگی است كه شبانه روز كار و اثری را خلق می كنند. از طرف دیگر مردم هزاره امروزه در هرگوشه و کنار مناطق مرکزی به یك نوع صنعت محلی كـه دارای اصالت و مشخصات ویـژه ای هستند؛ آشنایی دارند، از این رو امكان توسعه ی صنایع دستی در مناطق هزاره نشین میسر است. طرح این محصولات كه انباشته ای از عادات و سنن گذشته و بازگو كننده ی هزاران شكل طبیعی كهنسال از یاد رفته هستند؛ می تواند برای گردشگران داخلی و خارجی یادآور تاریخ و فرهنگ کهن این مردم باشد.
پیوسته با گذشته ای تاریخی
فرهنگ و تمدن کهن و پیشینه ی تاریخی چندین هزار ساله ی هزاره ها را از طریق صنایع دستی هزاره ها که حکم مالکیت معنوی آنان را دارد؛ می توان باز شناخت. همین طور دانش سنتی و فرهنگ عامه، فرهنگ شفاهی و مردم شناختی آنان، از این طریق قابل شناسایی است. اكنـون باگذشت دو قرن از انقلاب صنعتی و با پیشرفت شگرف صنایع ماشینی و رشد عظیم تكنولوژی، صنایع دستی هزارگی نه تنها از صحنه ی اقتصاد این مردم محو نشده است بلكه روز به روز در حال بسط و گسترش در بازارهای منطقه ای و جهانی است. از طرف دیگر موضوع تولید و خرید محصولات صنایع دستی و توزیع فروش آن ها، بازاریابی و تهیه و توزیع مواد اولیه و ابزار کار مورد نیاز صنعتگران و همین طور ترتیب امور بازرگانی، فعالیت های آموزشی، ترویجی و تحقیقی می تواند در راستای شناخت فرهنگ و زندگی هزاره ها مفید واقع شود. به دیگر سخن صنایع دستی هزارگی در این میان به انسان هزاره فرصت بروز شخصیت و عینیت بخشیدن در خلوتگاه درونی آنان می بخشد و باعث شكوفایی و گریز از خود بیگانگی وی می شود.
اشتغال در صنایع دستی هزارگی
با ترویج صنایع دستی هزارگی قسمتی از منابع كه بدون استفاده مانده است به بهره برداری می رسد. منابعی مانند: به كارگماردن كارگران بیكار، استفاده از ساعات بیكاری كارگران بخش كشاورزی و یا استفاده از خدمات زنان در قریه ها و شهرهای كوچک. در صورت وجود بخشی تحت عنوان صنایع دستی هزارگی، اكثر این افراد كه امروزه تعداد آن ها كم هم نیست و نمی توانند جذب سایر بازارهای كار شوند؛ به کار گرفته می شوند.
استفاده از سرمایه ناچیز برای تولیدات انبوه
صنایع دستی هزارگی نیازی به سرمایه ی ثابت و زیاد ندارد زیرا با هزینه اندك و زمان كوتاه می توان کار و وسایل کار آنان را فراهم کرد. در این بخش چرخش سرمایه درگردش نیز زیاد است و احتیاج به سرمایه گذاری كلان و زیر بنایی نخواهد بود. امروزه همگان می دانند تنها راه حل نجات كشورهای كمتر توسعه یافته، تولید است و تولید هم نیازمند سرمایه گذاری داخلی است.
افزایش سطح رفاه عمومی
با افزایش تولید درآمد تولید كنندگان صنایع دستی هزارگی نیز بیشتر می شود و به تبع آن سطح رفاه جامعه و مردم هزاره هم افزایش می یابد و این سبب می شود سایر بخش های اقتصادی هم دارای رونق بهتری شوند.
كم هزینه بودن آموزش نیروی كار
در این بخش نیروی كار با سرمایه بسیار ناچیزی تبدیل به یك فرد ماهر و با تجربه خواهد شد. در صنایع دستی هزارگی كارگر بعد از مدتی به فنون و تكنیك كار آشنا می گردد و تخصص لازم را در كار خـود كسب می كند.
محصولات، سوغات و صنایع دستی
از مهمترین صنایع دستی هزارستان میتوان پارچه بافی از نوع سنتی، سفالگری سنتی، برک بافی، گلیم، نمد مالی، سوزن دوزی را نام برد. محصولات و سوغات اصلی منطقه را خشکبار، گیاهان دارویی، بادام، پارچههای سوزن دوزی، گردو، انواع کشک، قره قروت و ... تشکیل میدهد. از دیگر اقلام صادراتی هزارهها میتوان به جامه های پشمی بومی، فرشهای دستباف و پوست گاو و گوسفند و سمور اشاره کرد. صنایع دستی مانند: فرشهای دستی، گلیم، نمد یا نماد، و جاجیمبافی در هزارستان به طور خودجوش توسط زنان درست میشوند. به دلیل سه دهه جنگ و خرابی، این منطقه از آبادانی و پیشرفت بازمانده است. هزارهها ظرفیت اقتصادی زیادی دارند، اگر در این بخش سرمایه گذاری و پژوهشهای گسترده به عمل آید، مطمئنا رشد اقتصادی سریعی را در پی خواهد داشت و نیز فرصتهای شغلی چشمگیری ایجاد خواهد شد.
طبقه بندی صنایع دستی هزارگی
کوزه گری
محصولاتی كه با استفاده از گل رس یا گل حاصل از سنگ های كوارتز و كایولن به كمك دست و چرخ سفالگری ساخته و سپس پخته می شود.
هزاره ها به شکل سنتی برای خمره سازی(دیگ لی) کوزه گری، پیاله سازی از گل رس با رنگ های سپید، زرد، سبز و سرخ استفاده می کنند. گل رس از معدن گل(گل کینه) با الاغ و پشت به خانه آورده می شود. گل رس را نخست در آب می گذارند، پس از یک شبانه روز به هم می زند. در پایان با کاه و موی بز یکی می کنند و از آن کوزه و مانند آن می سازند. وقتی کوزه و خمره خشک شدند، آن ها در یک جای جمع می کنند و روی آن ها را با گیاه ایلنگ، گیاه گرز و یا چوب توت و زردالو می پوشانند. پس از آن چوب ها آتش می زنند تا خوب بسوزد و کوزه ها پاجم(پخته) شوند. این کوزه ها و خمره ها در اثر هرم آتش و قوغ نخست سیاه می شوند، سپس سرخ(قرمز) و در پایان رنگ گلابی را به خود می گیرد. وقتی آتش خاموش شد، کوزه ها در درون قوغ رها می کنند. کوزه ها یک تا دو روز در درون قوغ می مانند و خوب پاجم می شوند. کوزه های پاجم شده بسیار محکم اند و به راحتی شکسته نمی شوند.
هنرهای مرتبط با فلز
فـرآورده هـایی كه بـه شیوه ی سنتی از انواع فلز به دست می آیند، از کهن ترین صنایع دستی هزارگی اند. ابـزارهای دستی از انواع فلزات (مس، نقره، طلا و آهن) حجمهای فلزی سنتی، افزار فلزی (اسلحه سازی و چاقو سازی، حکاکی روی فلز)، ساخت زیورآلات سنتی، قفل سازی، قلم زنی، مسگری، زرگری و مانند آن از هنرهای مرتبط به فلز اند. برخی از پیشه وران هزاره مانند «استا» آهنگر که کارشان ساختن وسایل مورد نیاز مردم است، بیشتر با فلز آهنی سرو کار دارند. آهنگر چکش، بیل، کلنگ، داس، تیشه، اره و جز آن را از فلز آهن می سازند. برای این کار از کوره های زمینی و دم های دستی و پوستی استفاده می کنند.
زرگری
هزاره ها به نقره زر می گویند. آنان با آب کردن نقره و شکل دادن آن، انواع زرینه ی زنان را می سازند. انگشترهای زری هزارگی بسیار لطیف و نازک اند که به دو قسمت تقسیم می شوند. قسمت بالایی یا روی انگشتر که همواره با دانه های قیمتی مانند زمرد، لعل، لاجورد، عقیق و مانند آن نگین می شوند. قسمت زیرین نگین، چوب انگشتر است که مانند برگ درختان و گیاهان کنده کاری و نقاشی می شوند. هزاره ها برای انگشتر بهترین و گران ترین نگین ها انتخاب می کنند. زرینه های زنان نیز با زر(نقره) ساخته می شوند. این زرینه ها عبارت اند از بالی، پیکی، طوق، سلسله. زرگران هزارگی از نقره گوشواره های ظریف و خال بینی بسیار ریز می سازند که زینت بخش جهاز عروس های هزارگی اند.
آهنگری
آهنگری از هنرهای بسیار کهن در هزارستان است. آهنگران ارج و قرب زیادی بین مردم هزاره دارند. آهنگر ضمن تفته کردن آهن، برای مردم هزاره وسایل زندگی و معیشت می سازند. اگر آهنگر نباشد پای کمیت زراعت و کشاورزی در هزارستان لنگ می زند. مردم هزاره آهن را از راه های دور تهیه می کنند و به آهنگر می سپارند. آهنگر از آهن خام ابزار کشاورزی و مانند آن برای دهقانان می سازند. آهنگر به نوبت در روز معین، عده ای را دعوت می کند که برای دم کردن دوکو و پولگ زدن گرد بیایند. وقتی مردان پولگ زن و دم گر گرد آمدند، آهنگر دست به کار می شود. نخست دوکو را گرم می کند. سپس در میان ذغال ویژه ی آهنگری، آهن می گذارد تا تفته شود. وقتی آهن تفته شد، آن را می کشد و با صدای بلند(هه) علامت می دهد که پولک زنان پولگ بزنند. پولگ زنان با هه هه گفتن، نفس زنان پولگ را بالا می برند و روی آهن فرود می آوردند. وقتی آهن تفته شده، شکل گرفت، آهنگر آن را داخل آب می اندازد که آبدیده شود. آهنگر چکش، بیل، کلنگ، داس، تیشه، اره و مانند آن ها را به صورت ابتدایی می سازد.
مسگری
مسگری در هزارستان هنوز رونق دارد. مسگران هزارگی از مس انواع دیگ، دیگچه، دیگ کلان نذری، چای جوش، پیاله، کاسه، آفتابه و لگن، گیلاس آب خوری و مانند این ها درست می کنند. برای این کار مس را آب می کنند و یا قطعه های از مس را تا می کنند و از آن ها ظرف های مسی می سازند. ظرف های مسی طلایی رنگ اند و داشتن آن به خانه نمود دیگری می بخشند. مسگران افزون بر ساختن ظرف های مسی آن را قلیایی هم می کنند که به آن (سپید کردن) می گویند.
هنرهای مرتبط با چوب
خـراطی، منبت كاری، مشبك كاری، خاتم كاری، ریزه كاری و نازك كاری. حجمهای چوبی سنتی(پیکر تراشی) ارسی سازی ساخت، سازهای چوبی سنتی، کنده کاری روی چوب، نقاشی روی چوب، بيل چوبي، خط كش(آله كش) چوبي، پاروي چوبي، يوغ، ماله و اسپار چوبي(قلبه) و مانند آن از صنایع دستی هزارگی اند.
هزاره ها از چوب بیشتر در خانه سازی و تزیینات آن استفاده می کنند. ساختن ارسی(پنجره) دریچه، در، دروازه، تاق، رفک، تاقچه، سردرگه یی، الماری(کمد) لیر قرآن، صندوق، صندوق تفنگ و انواع دسته های ابزار دستی از هنرهای مرتبط با چوب در صنایع دستی هزارگی اند. هزاره ها بیشتر از چوب ارر(عرعر) سپیدار برای ساختن صنایع دستی چوبی استفاده می کنند. آنان درخت را می برند، پس از آن پوستش را می کنند و در آفتاب می گذارند که خشک شود. وقتی چوب ها آماده ی کار شدند، آن ها اره کشی و تراق بری می کنند. چوب های اره کشی شده را به خانه ها می برند و از آن ها در و پنجره و مانند آن می سازند.
سازهای چوبی
دمبوره سازی
دمبوره را هزاره ها بیشتر از چوب توت می سازند. استادان دمبوره ساز پس از قطع درخت توت، تنه ای آن را می تراشند و از مغز آن کاسه ی دمبوره می سازند. این چوب بسیار ظریف و خوش رنگ است. وقتی چوب درخت توت آماده ی ساخت شد، آن را چند روز در آب می گذارند. پس از آن درون آن را خالی می کنند و کاسه ی دمبوره می سازند. ظرافت مغز تنه ی درخت توت باعث خوش صدایی دمبوره می شود و به قول دمبوره نوازان(درنگ و درنگ) صدا می دهند. وقتی کاسه ی دمبوره ساخته شد، دسته ی آن را می سازند. در پایان با دوتار نایلولی یا روده ی گوسفند تار(زه)آن را می سازند.
چوخال
هزاره ها از چوخال برای رفتن روی برف استفاده می کنند. چوخال در هزارستان از چوب سبک مانند چوب سپیدار و ارر ساخته می شود. چوخال ساز هزاره نخست از چهار چوب یک مستطیل می سازد ،پس از آن درون مستطیل را با سه چوب دیگر پر می کنند. از آن پس به شکل چپلی چند بند از نخ پشم گوسفند و یا چرم دور آن بند می اندازد. مردم هزاره چوخال را در فصل زمستان پا می کنند و روی برف راه می روند. ویژگی چوخال در این است که در برف فرو نمی رود.
آثار لاكی و روغنی
نقاشی روی بوم، قلمدان، جلد كتاب، جعبه و مانند آن از صنایع دستی آثار لاكی و روغنی هزارگی اند.
صحافی و جلدسازی سنتی
شیرازه بندی و حفظ ورقه های كتاب از دیگر صنایع دستی هزارگی اند.
بافته های داری
محصولاتی كه به كمك دستگاه های داری افقی یا عمودی تولید می شود از بافته های داری هزارگی اند. قـالی،گلیم، پلاس، جوال، جل اسب، خورجین، نمد، سرانداز، پوشاک سنتی مانند: برک و کرباس از این گونه اند.
بافتنی ها
بافندگی گونهای از صنایع دستی است که با بافتن نخ و تبدیل آن به پارچه انجام میشود. در این گونه از صنایع دستی، نخها به صورت حلقههایی در هم تنیده ریشته(رسیده) می شوند. دست کش، جوراب، شال گردن بافی و مانند آن ها از بافتنی های صنایع دستی هزارگی اند.
عبدالخالق آزاد در باره نخ کردن پشم بز و گوسفند در هزارستان چنین می نویسد: زن ها بعد از آن كه پشم گوسفند را ذريعه قيچي آهني(قيچي مال) كه توسط آهنگران محل درون كوره هاي آهنگري ساخته می شد) مي گرفتند، آن را شسته و سپس تار تار توسط دست انساج آن را از هم جدا(تيت) می نمودند بعد آن را باهم دست چل مي كردند.- شانه آهني بعدها ساخته شد. بعد از دست چل پشم آن را به وسيله دوك دستي كه پشم پيچانده شده روي آرنج دست چپ پيچانده مي شد، ذريعه دست راست دوك را چرخانده و بعد آن را به تدريج به تار تبديل مي كردند.(ماهنامه پاتو ص 8)
کار دیگر زنان بافت جاجیم، گلیم، گَبِّه، قالی، خورجین، خوابگاه و جز آن است. زنان و دختران نخست پشم گوسفند را با دوک می ریسند و پس از آن که آن ها را رنگ کردند به صورت کلاف برای بافت آماده می سازند. بافت با دارهای زمینی و با شانه فلزی که «شانه گلیم بافی» نامیده می شود انجام می گیرد. در هر دستگاه بافت چند تن از زنان و دختران مدت یک یا دو ماه کار می کنند تا یک قطعه جاجیم یا گلیم زیبای هزارگی بوجود آیند. آنان نخست کلاف ها را سراسر دار می کشند و از یک سو شروع به بافتن و طرح انداختن می کنند. دوخت پوشاک خانواده نیز به عهده ی زن هاست و زن ها نیز باید این هنر را بدانند به همین جهت مادران وظیفه دارند که دوزندگی را مانند بافت جاجیم و گلیم و قالی به دختران خود بیاموزند.
نمد مالي و شلکی بافی
نمد مالي و شلکی بافی در هزارستان سابقه زيادي دارد كه خود در اصل نوعي فرش ضخيم و يا گستردنی است كه از پشم تهيه ميشود. نمد در حقیقت از نفوذ رطوبت و سرما جلوگيري ميكند. فرش نمدی در انواع مختلف براي مصرف متفاوت و با نقش های گوناگون آماده ميشود. شلکی نیز از پشم گوسفند تهیه میشود. همۀ زنان هزاره تقریبا در اين هنرها مهارت دارند. تا همين اواخر در هزارستان این هنر زیبا ادامه داشت و هنوز هم بیشتر بافندگان این هنر در قيد حياتند اگر چند با ورود فرشهای صنعتی هر دو از رونق افتادهاند.
شلکی بافی
شلکی را مانند پلاس می بافند. با این تفاوت که بافنده ی شلکی بیشتر زنان هزاره است. برای این کار نخست پشم گوسپند را می ریسند، سپس آن را نخ می کنند. نخ های آماده را روی دستگاه شلکی بافی می تنند و دستگاه را آماده ی شلکی بافی می کنند. زنان شلکی باف در یک سمت دستگاه می نشینند و با شانه های دست ساز شلکی بافی، روی نخ ها می کوبند. نخ ها را از لای یک دیگر رد می کنند و نقش می اندازند. نقش های شلکی نسبت به گلیم و قالی ساده تر است. رنگ شلکی خاکستری است. طرح های آن بیشتر لوزی مانند اند. وقتی شلکی آماده شد، آن را روی سنگی که زیر آن آتش شعله می کشد، می مالند، آب می ریزند و با پا می کوبند. در فرجام شلکی را در آب می خشکانند و به جای لحاف و پتو استفاده می کنند.
نمد مالی
هزاره ها برای ساختن جنس نمدی نخست مقداری پشم بز و گوسفند را روی سنگ داغ پهن می کنند و با چوب بر آن می کوبند و تکان می دهند. وقتی پشم ها به هم فشرده شد، روی آن آب گرم می ریزند و دوباره می کوبند. هنگامی که پشم ها به صورت دوشک در آمد و سخت فشرده شد، با دست آن را لوله می کنند و دوباره باز می کنند. وقتی پشم ها صورت گلیم به خود گرفت، روی آن را با چوب می مالند و آب گرم می ریزند تا خوب فشرده شود. در پایان با دست و پا پشم ها را می مالند تا نمد شود. هزاره ها از نمد به عنوان زیرانداز استفاده می کنند.
عبدالخالق آزاد در باره ی شال مالی و نمد مالی در هزارستان چنین می نویسد: بعد از آن مرحله ماليدن شال فرا مي رسيد. ماليدن شال مرحله ی كار پرمشقت و عمدتا كار مردانه بود. سنگ شال مال روي ديگدان كلان كه زير آن آتش افروخته مي شد، قرار داشت. در مناطق مرفه كه مردم مسجد داشتند، سنگ مزكور را روي لرتابه خانه قرار می دادند و از آتشدان مسجد زير آن آتش مي كردند تا داغ گردد. بعد از آن پارچه ی شال را با آب جوش خيس می كردند و آن را روي سنگ داغ می انداختند. مرد شال مال، آن را با پاهاي شان مي كوبيد. اين كار با شدت تمام از شفق شروع و تا شام ادامه مي يافت. گه گاهي آن را روي سنگ پايين می کردند و با چوب دراز مي كوبيدند. هزاره ها این چوب را (شال كوي) مي گفتند. به تدريج نخ هاي تار شال گم شده، شال ضخيم و پرپشم مي گرديد. در نهايت شال را از روي سنگ پايين می نمودند و آن را خشك مي كردند.(همان ص 7)
گليم بافي
در هزارستان گلیم و پلاس به یک معنا به کار می رود. پلاس مدتي است رونق خود را از دست داده است اگر چند هنوز می توان آن را در برخی خانه های هزاره ها دید. این هنر دستي مردمی كه سابقه ی تاريخي چند صده دارد به منظور خودكفايي و تهيه ی گستردنی محلي رواج كامل داشته است. ولي از حدود سي سال پیش كه قالین صنعتی در كشور گسترش پيدا كرده است، مردم به تدريج از اين صنعت دستي دست بر داشتهاند. اگر چه پیش از گسترش قالینهای صنعتی در كشور، در هر خانه ی هزاره يك گلیم هزارگی فرش بود. گلیم را مانند شلکی می بافند. با این تفاوت که بافندگان گلیم بیشتر مرد هستند. برای این کار نخست چهار میخ را در چهارگوش زمین می کوبند. مردم هزاره به این چوب، تيرچوب شال مي گفتند. پس از آن دو چوب به صورت افقی در کنار میخ ها جا می گذارند. سپس دو چوب بلند روی زمین به صورت موازی قرار می دهند. در وسط این دو چوب دو چوب دیگر را ستون قرار می دهند. روی دو ستون یک چوب افقی می گذارند و نخ را ها بر آن گره می زنند. در پایین سر این ستون ها دو چوب نازک افقی می گذارند و نخ ها را یک دور، دور آن می پیچانند و گره می زنند. آن وقت نخ های رنگارنگ را به صورت افقی و عمودی از میان ستون ها و دو چوب موازی رد می کنند و بر چوب های کنار میخ ها گره می بندند. وقتی نخ ها جا گذاشته شد، در سمت راست آن دو نفر روی زمین می نشینند و شروع به بافیدن می کنند. برای بافتن دو چوب نازک را که بر آن نخ پیچیده شده است، از درون سایر نخ ها رد می کنند و گره می زنند. با جا به جا کردن چوب ها و زدن شانه های گلیم بافی، گلیم باف ها طرح می ریزند و نقش می بندند.
آزاد این مراحل را چنین توضیح می دهد: با دو چوب، دو شاخه اي دم چوب را پس و پيش و تاو و بالا می كنند. چوب گوله بعد از هر دفعه گذشتاندن تار، ذريعه چوب چك كه روي آن تار پيچانده شده است با شانه ی چوبي، آن را محكم محكم می كوبند. ذريعه ی چوب ميخ مانند آن را می كشانند و بار ديگر باركش را از محل اصلي آن كنده و آن را پيش تر قرار مي دهند. چوب ميخ مانند را چوقيسو و چوب ديگري را كه در اصل عرض پارچه را تعيين و كنترول مي كند، چوب باركش مي گویند. چوب بركش از ناحيه هر دو سر داراي دو نوك تيز است، كه آن را درون ناحيه ی آخري ساحه ی بافته شده به فشار محكم مي كنند. در جريان يك روز زنان بافنده فقط مي توانند به اندازه 60cm كه عرض شال حدود 50 تا 60 cm بود ببافند.(همان ص7)
یک دست گلیم از پنج روز تا یک هفته طول می کشد تا بافته شود.
جوراب شالی بافی
مردان و زنان هزاره با سیخ های آهنی که از پیش برای جوراب بافی و مانند آن ساخته شده اند، جوراب شالی را می بافند. جوراب شالی مانند دیگر بافته های شالی از چوغ(نخ) ریشته(رسیده) ی پشم گوسفند و بز ساخته می شود. جوراب باف نخست چوغ را دور حلقه ی می پیچد و سپس از سر باز شده ای آن شروع به بافیدن می کند. جوراب باف نخ را به دور سیخ حلقه می کند و به درون نخ های بافته شده می پیچاند و یک دور کامل می بافد. این بافیدن ها تا پایان جوراب ادامه می یابد و در پایان سر نخ را به درون جوراب گره می زند و می برد. بدین صورت جوراب آماده برای پوشیدن می شود.
دست کش شالی وگلوبند(گردن بند) شالی نیز به این صورت بافیده می شوند.
جوال بافی
جوال مانند شلکی از نخ پشم بز و گوسفند بافته می شود. اندازه آن نیز مانند شلکی است. جوال را پس از بافتن دوتا می کنند، قد می زنند و دو طرف تا شده را به هم می دوزند و جوال درست می کنند. در جوال می شود جو، جواری، موشنگ، ماش، گندم و مانند آن نگهداری کرد.
شال بافی(برک)
لباس شالی را در برخی مناطق هزارستان برک می گویند. برک را نخست مانند شلکی می بافند. سپس روی سنگ داغ و یا دیگ آب جوش با پا می مالند تا مو(کرک) در آورد. وقتی برک آماده شد، از آن کت، شلوار و وسکت(جلیقه) شالی یا برکی درست می کنند. درگذشته زنان خیاط لباس برکی را می دوختند، اکنون خیاط های عصری آن را می دوزند. لباس برک بسیار خوش رنگ و زیبا است. امروزه هرکسی نمی تواند لباس برک بپوشد، چون ساختنش سخت است و هم بسیار گران است. برک هزارگی امروزه بیشتر برای فروش به گردشگران خارجی ساخته می شوند.
آزاد در این باره می نویسد: به دنبال آن، مرحله ی تهيه شال پيراهن و شال پاي جامه (شال برزو) مي رسيد. شال پيراهن متشكل از چهار بخش بود، دوپارچه آستين و دو پارچه پيش رو و پشت سر. شال را افراد ماهر برش مي كردند. بعد از برش زنان آن ر ا با دست و سوزن آهنگري مي دوختند. در ناحيه علياي پارچه پيش رو به شكل نيم دايره براي جاي گردن، شال را برش مي نمودند. و از ناحيه ی وسط نيم دايره به طرف پايين تا اندازه ی كه سر از آن داخل شده بتواند، در ناحيه سينه آن را چاك مي نمودند. كناره چاك و محل دايره كه گردن در آن قرار مي گرفت، با تناب مخصوص كه آن را قيغ مي گفتند، كناره دوزي مي كردند. قيغ را زن ها از تاب دادن چند تار گردهمديگر و بافتن به شكل آتيكي(تاباندن سه تار لاي همديگر) تهيه مي كردند. آن سه تار به رنگ هاي مختلف سياه، سفيد و سرخ بود، كه از تركيب پيچيدن آن رنگ مرغوب و زيباي به دست مي آيد.
در ناحيه بالا تنه شال پيراهن آستين ها و محل گردن و در ناحيه پاياني دامن شال قرار داشت. براي آن كه شال با بدن در تماس قرار بگيرد و در نتيجه به زيبايي شال افزوده شود آن را با شال ديگر كه آن را شال ميمن (شال ميان بند) كه مفهوم كمربند را داشت مي بست.
شال ميمن (شال ميان بند)
شال ميمن به عرض 5 تا 10 cm همانند شال بافته مي شد، كمتر آن را مي ماليدند. و به تناسب بزرگي كمر طول داشت. هدف از بستن آن در كمر جمع و جور كردن شال براي جلوگيري از مزاحمت در جريان كار بود. در ناحيه بالاي روي سينه چپ يك يا دو جيب از همان پارچه شال درست مي كردند.
بعضي افراد روي دامن هم جيب داشت، مردم آن گونه افراد را در جامعه افراد چارجيبه خطاب مي كردند.
لباس مردان و اطفال اعم ازدختر و پسر چندان از هم تفاوت نداشت ولي لباس زنان دامن درازتر و و دايره وسيع تر داشت.
شال برزو
شال برزو كه بيشتر مشابه پطلون(شلوار) هاي امروزي بود، با پطلون هاي اين قدر تفاوت داشت، كه فاقد جيب بود. و مانند ازار امروزي جاي مخصوص داشت، كه درون آن تناب(ازاربند) آتيكي(بافته شده) قرار داده مي شد.
اين گونه ازار بند كه سخت ناحيه كمر را اذيت مي كرد، براي مردان و زنان پديده ی آزار دهنده بود. مردان و زنان كه جاي ازار بند آن از پارچه كرباس بود به ديگران مباهات مي كردند. و يا ديگران مي گفتند خوشا به حال فلاني كه جاغه شال بند(محل اختفاي ازاربند) آن از كرباس است. ازار بندها را هزاره ها از پشم گوسفند و بز می ساختند.(همان ص7)
کرباس بافی
کرباس را هزاره ها از نخ پنبه می سازند. ساخت آن مانند شلکی است با این تفاوت که نخ کرباس باریک تر از نخ پشمی شلکی است و پارچه ی آن ضخامت شلکی را ندارد. کرباس نخستین دست بافت هزارگی است که به عنوان لباس از آن استفاده می شده است. کرباس از پارچه ی معلومی کمی ضخیم تر است، از این رو برای زمستان هزارستان لباس مورد پسند هزاره ها است.
خورجین بافی
هزاره ها خورجین را از نخ پشم بز و گوسفند می سازند. ساخت آن مانند شلکی است. وقتی پارچه ی خورجین آماده شد،آن را از دو طرف تا می کنند. قسمت تا شده را جیب مانند می سازند. خورجین را بیشتر اسپ سواران استفاده می کنند. داخل خورجین وسایل ضروری را می گذارند و از دو طرف اسپ، قاطر و الاغ می آویزانند.
کلاه چوغی بافی
زنان هزاره با نخ نیلونی و سخ های مخصوص کلاه دوزی، نوعی کلاه می بافند که به آن کلاه چوغی می گویند. کلاه چوغی که از نخ نایلونی بافیده می شود، سفت و استوار روی سر می استد و بیشتر مورد پسند جوانان و نو جوانان است. اما کلاه چوغی که از انواع نخ های معمولی بافته می شود؛ شل است و بیشتر میان سالان و پیر سالان سر می کنند. کلاه چوغی مانند جوراب و دستکش شالی و چوغی بافته می شود.