لالایی‌های مادرم

شب ها دور از چشم دیوان و ددان مادر بزرگ تا زنده بود می خواند و مادر نیز. مادر انچه را  فرا گرفته بود یادگار مادرش و مادر بزرگ بود. ما در ان اوان  چیزی نمی فهمیدیم ، ولی این اواها ان قدر روح نواز بود که ارامش عجیبی را در ما به وجود می اورد.  از دیوان فراری بودیم و با پریان به خواب می رفتیم. وقتی نا ارامی و ترس رهایمان  نمی کردند  ، مادر کنار بستر مان می نشست و شروع به خواندن می کرد. در وقت خواندن، بلور عمرش به شکل اشک پایین می امد وگوشه چارقدش را که همیشه از ململ سپید بود ، خیس اشک می کرد. شاید اگر ان قطرات را به هم پیوند می زدیم، راز  غصه مادر را پیدا می کردیم. او می خواند و با نواهای او پلکهایمان  به هم می امد  و دیار خواب فرایمان می گرفت. روزی پدر رادیو به خانه اورد.  ازان پس جای اواهای روح نواز مادر را صدای کرخت رادیو گرفت. مادر دیگر نخواند. ما فقط اشک های او را می دیدیم و به رخ نمی اوردیم. اما وقتی ضبط، تلویزیون و ماهواره جای رادیو را گرفت مادر برای همیشه خاموش شد.

انچه مادر می خواند:  لای لایی بود که کمتر امروز به یاد داریم. لای لایی که عصاره اندیشه ، ذوق ، نتیجه خلوت، ریاضیات و مکاشفات مادر و مادر بزرگ ماست ،  چیزی است که در زیر گام قرن ماشین ، اتم ، کامپیوتر و... از سموم هلاک روزگار صدمه دیده  و زخم برداشته است. بدون انکه ما به یاد داشته باشیم.

به هر رو،  لای لایی ها نه تنها ما را به خواب می کرد بلکه  ما  در حکم سنگ صبوری بودیم تا مادر حدیث نفس  بر ما باز گوید . این حدیث نفس یا ترانه ای  سرکوب شده ، قسمتی از موسیقی اوایی  پر بار سرزمین کهن مان را تشکیل می دهد که مادران مان  ان را  بنیان نهاده اند.  این اواها  تنها موسیقی زنانه ما نیست بلکه  موسیقی  گلیم بافی ، قالی بافی ، مشک زنی ، نخ ریسی و.. را داریم که امید است  روزی  به نوشته در ایند

این زیبایی مادرانه،  در طول چند سفر به وطن  مرا بر ان داشت تا  به تکاپو بیفتم و از فراموشی این اواهای روح نواز جلو گیری نمایم . مادرم دوباره  کنار بسترم نشست و از نو خواند انچه را داشتم از یاد می بردم .  اکنون این زمزمه ها را با کمی ویرایش مکتوب کرده ام تا روزگاری بچه ام از من  به یادگار داشته باشد.

لولی لولی

 لولی لولی مه تابون ابی

لولی لولی گل گردون ابی

لولویت می کنم در پس پیری

 بلکه بزرگ شوی دستم بگیری

لولی لولی تابستون ابی

چراغ شو ده بیابون ابی

برایت تا سحر شو زنده داروم

به امید خدا امید واروم

لولی لولی شیرین زبون ابی

لولی لولی روح و روون ابی

 لولویت می کنم دردت نبینوم

به عمر کوته ام گردت نبینوم

به پای تخت و کرسیت نشینوم

 نشینوم تا عروسیت ببینوم

 سر راهت نشینوم تا بیایی

خداوندا بیایی یا نیایی

 لولی لولی  عزیز کرته پوشوم

غمایت برده امشو عقل و هوشوم

لولی لولی  بابی مه بی بلاشه

کتاب ده دست قلمدانش طلاشه

.............

لولی لولی  گلم باشی

تسلایی دلم باشی

لولی لولی دلم خسته

اتیت بار سفر بسته

سفر موره ده ترکستو

ازی ملکا ازی بوستو

لولی لولی زر در گوش

گوه بوبر ده زر بفروش

 ده ای تاریک شوی تیره

چرا خوابت نمی گیره

لولی لولی عجب نازی

بکن با مادرت بازی

تو تنا دخترم هستی

نبات در شکرم هستی

لولی لولی گهواره

خدا اتیت نگهداره

.........................

لولی لولی گل نازم

 به غمهای تو می سازم

لولی لولی حفیظ الله

ازی کوها نری بالا

که ای کوها خطر داره

ابی تو چشم تر داره

ازی صحرا به او صحرا

شود پشت و پنات زهرا(س)

لولی لولی الوچه

ابیت پخته بریت کلچه

لولی لولی لو لو لایی

چغوگ دشت و صحرایی

لولی لولی لولو لایی

دیوایی دشت و صحرایی

برین گمشید به هر جایی

تو از بچه ام چه می خوایی

نه گو مانده نه گوساله

نه بز مانده نه بزغاله

لولی لولی چه کم دارم

زغمهایی تو بیمارم

لولی لولی تورا دارم

هزار شکرش به جا ارم

لولی لولی گل الو

نهال سیب و زردالو

نهال سیب ره او برده

بابی ابی ره خاو برده

.............................

لولی لولی گل خاله

کوک در کوه می ناله

لولی لولی گل لاله

اتیت رفته دو سه ساله 

لولی لولی گل مادر

 بگیر از گوشه چادر

چادر ره زیر دندو کو

دوستای خو جمله مهمو کو

خانه اتی چراغو کو

دشمن ابی ره رسوو کو

لولی لولی گل سنجید

دوری اتی ده دل رنجید

لولی لولی لالی قندوم

عزیزم تویی دلبندوم

لولی لولی کمر بسته

اتی در شهر بنشسته

لولی لولی لالیت مایه

صدای پای اتیت مایه

ازی اغیل ده او اغیل

نماز شام اتیت مایه

نماز شو مو، شو باشه

گل ابی ده خاو باشه

لولی لولی گل نرگس

مریض نشنه گلم هرگز

بخواب گل گلستانم

حلالت شیر پستانم

الی بچه تو بی تابی

چرا امشب نمی خوابی

ابی پشت گلاب رفته

بابی ابی ده  خواب رفته

.........................

لولی لولی گلم قندوم

گل شهر سمرقندوم

لولی لولی گل بادوم

به دامادیت کنی شادوم

لولی لولی گل سوری

مکن از مادرت دوری

لولی لولی مه پاره

مکن حرکت ده گهواره

مکن اویی مشو نالان

بخواب ای کودک گریان

لولی لولی بسم الله

روی مکتب شوی ملا

کلام الله کلیمش کن

زیارت ها نصیبش کن

.....................