تنش به ناز طبيبان نيازمند مباد
تنش به ناز طبیبان نیازمند مباد شکریه عرفانی حفیظ الله شریعتی را آخرین بار درکابل دیدم . شبی که به اتفاق چند تا از دوستان مهمان فرید خروش بودیم.میگفت که سه ماه تابستان را چوپانی کرده و ما داکتر صاحب گفته سربه سرش میگذاشتیم. میگفت که این سه ماه را از ته دل خندیده و از ته دل گریسته و راستش به حالش غبطه خوردم آن شب اینکه انسان از ته دل خنده کند و بگرید خوشبختی است که نصیب هرکسی نمی شود در این زمانه ی نفرین شده ی طاعونی . حالا حفیظ الله شریعتی ناخوش است. چند روز قبل برایش تلفن کردم .صدایش خسته بود و میگفت که تازه از بیمارستان خارج شده است . میگفت مراحل مقدماتی درمان را شروع کرده است و گفت که برایش دعا کنم . آرزوی بهبودی کردم و به خدا سپردمش. و راستی امید دارم که خوب باشد و زنده و همچنان زنده و زنده.
نوشته شده در شنبه پنجم بهمن 1387توسط شکریه عرفانی
تنش به ناز طبيبان نيازمند مباد |
![]() |
سيد ابوطالب مظفري | |
حفيظ الله شريعتي (سحر) از دوستان بسيار شيرين من است. جوان صميمي، سختكوش و بسيار دوستداشتني است، او اين روزها در تهران دورۀ دكترايش را در رشتۀ ادبيات فارسي با گرايش زبانشناسي ميگذراند. گرفتن دكتري براي مردم در جهان ديگر شايد چندان هنري به حساب نيايد. در جهان اول يك سير طبيعي و شايد جبري باشد كه هر آدم بي استعدادي نا گزير به آنجا ميرسد و در كشورهاي جهان دوم و سوم نيز چندان كار شاقي نيست. كافيست اندكي همت داشته باشي. اما گرفتن دكتري براي ما افغانها در اين سالها حديث ديگري داشته. خصوصا براي مردمي كه حفيظ متعلق به آنهاست يك سلوك طاقت فرسا بوده و است. اين است كه حاي آفرين دارد. حفيظ الله سالهاي كودكي و جواني را با مرارت و سختي دور از آغوش خانواده در پاكستان و يا در شلوغ شهر تهران سپري كرده است. او با مرارتهاي بسيار هم كار كرده و هم درس خوانده . از اين كه بگذريم حفيظ شاعر خوبي هم است ، هم غزل و دوبيتي دارد و هم شعر سپيد و آزاد. هرچند در سپيد تواناتر است. وبلاكي دارد با نام "گريههاي مريم مصلوب". چندين و چندكتاب نيز به چاپ رسانده و يا در مسيرچاپ دارد. چند زبان ميداند، گيسوان بلندي نيز دارد. خلاصه در اوصاف اين بشر هرچه بگويم كم گفتهام. اما متاسفانه چندي است همين شاعر خوب و انسان دوست داشتني دارد با دردي جانكاه دست و پنجه نرم ميكند. روزي پيامي فرستاد كه حالش خوب نيست. جدي نگرفتم. عيب شاعران رمانتيكي مانند حفيظ همين است كه آدمهاي عاقل چندان عوالمشان را جدي نميگيرند. و گمان ميكنند درد و سوز آنها نيز مانند خودشان از باب رنگ كردن خلق الله است. حفيظ پيش از اين نيز گاه گاه از اين غش و ريسه ها ميرفت و من و امثال من ميگفتيم "اينت سالوس و نفاق" اما حالا معلوم شد كه دردي كهنه در جان اين عزيز بوده كه چنان علايمي داشته است. به هرحال شريعتي براي دومين بار در بيمارستاني در تهران بستري شده است. از هموطنانش التماس دعا دارد. تنش به ناز طبيبان نيازمند مباد وجود نازكش ازرده گزند مباد |