درنگی بر بازی های هزارگی

 

بخش دوم              

 با توجه به بازی های هزارگی، این بازی های محلی درحقیقت نوعی آمادگی جسمی و روحی انسان هزاره برای مواجهه شدن با مشکلات اند و به همین جهت هرچه پیچیده تر واجتماعی تر باشد، به آنها نیرو وآمادگی بیشترمی دهد. بدینسان در سیرتاریخ زندگی هزاره ها زمانی که همه چیز طبیعی بود، آنان همیشه با طبیعت در ستیز و مبارزه بودند، احساس به سلامت جسمانی برای آن ها مهمتراز نیاز های اولیه بود، از این رو، شروع به ابداع بازیهای مختلف کردند. برخی از این بازیها به قدری جالب وجذاب هستند که بازیگر را مجبور به حرکتهای رزمی می کنند، لازمه رشد، تکامل وساخت شخصیتی آنان می گردد، به آنان جرات و شهامت می بخشد. در نهایت زندگی سالم و رشد یافته و قدرت اراده وتصمیم گیری در آنان تقویت می شود.

این بازی ها در هزارستان از حیث موضوع، از افسانه های محلی، باور های آرکیتایبی- کهن الگو های سلامتی و فرهنگی نشآت گرفته و نحوه عمل یک نوع هوش آزمایی است. برخی از این بازیها، نه تنها در بیشتر مناطق هزارستان با تفاوت جزیی و همان گونه رواج دارد و اجرا می شود، بلکه در کشورهای همسایه نیز مانند پاکستان، تاجیکستان، ترکستان، ایران و... رواج دارد؛ مانند: قطار بازی، شاه دزد و شاید هم لی لی حوضک و... این بازی ها ریشه در فرهنگ، افسانه ها، باور ها، اسطوره ها، سیاست، اقتصاد و مساییل اجتماعی آنان دارند.

 نمونه های از بازی های هزارگی

 

تق و جفت:

این بازی بیشتر در فصل تابستان وقتی هسته های باغ (زردالو) و درخزان بادام فراوان است، بازی می شود. بدین گونه که بازیگر مقداری هسته را در کف دست پنهان می کند و از بازیگر حریف می خواهد که با حدث و گمان بگوید هسته ها جفت و یا تک هستند. اگر درست درآید برنده هسته ها را صاحب می شود واگرنه باید به همان اندازه باید هسته پرداخت کند. پیمانۀ این بازی را (گوره) می گویند.

 

بیری بیری بازی:

 چند دختر و پسر کوچک یکی را عروس و دیگری را داماد می سازند. داماد و عروس روی جای بلند می نشینند و با حجب و حیا منتظر رفتن به خانه آینده شان می شوند. دو دختر که از طرف خانوادۀ داماد به دنبال عروس آمده اند، دست به گردن یکدیگر انداخته و یا شادی بسیار دور عروس( بیری) می چرخند. روی سر داماد برگ درخت یا گل می ریزند. عروس را می بوسند وبا آهنگ مخصوص چنین می خوانند:

امدیم بیری بوبریم

شاه پری بوبریم

 بیری موچمشی پرآوست

دامد موچمشی ده خاوست

اسلام الیکم

اسلام الیکم

دختران کوچک دیگر که در نزدیک بیری نشسته و چنین می نمایند که از خانوادۀ عروس باشند در پاسخ می گویند:

علیک سلام کی امده

پس بیری امده

با دیستی خالی امده

کالا جوالی امده

نمیدیم بیری ره

نمیدیم بیری ره

دو دختر خواستگار می گویند:

نه نه با دیستی پرپول امدیم

باگو،گوسپو، اسپ وجل امدیم

آغی نیگار ره موبریم

پشت بار ره موبریم

آن گاه، زیر بازوانش عروس را می گیرند و او را از زمین بلند می کنند و می خوانند:

 آتی ازموخوش بخت شوه

صایب مال وتخت شوه

بیری ازخو ره بوبرید

ریزی ازموره بوبرید

در طرف دیگر خانواده داماد با شادی و خوشحالی می خوانند:

ریزی شوموخوش بخت موشه

صایب مال و تخت موشه

دوا کونید بیرارو

دواکونید خواروو

آن وقت داماد و عروس روی یک چوب که آن را اسپ می نامند سوار می شوند و در میان شادی خانواده داماد و گریه خانواده عروس حرکت می کنند و دورخانه می چرخند. چنین بازی بیری بیری پایان می یابد.

اشاره: (این بازی را که راوی بد اجرا می کرد ناچار بازسازی کردم)

 

بیری بیری بازی دوم:

دراین بازی به جای عروس و داماد اصلی از چند تکه پارچه و چوب عروس و داماد می سازند. برای عروس و داماد لباس های رنگارنگ مردانه و زنانه تهیه می کنند. آن ها را می دوزند و برتن عروسک های پارچه ای می کنند. دوگروه دختران از خانواده عروس و داماد عروسک ها را می آرایند و با شادی مجلس عروسی ساده ای کودکانه بر پا می دارند. به دعوت شده ها غذای فرضی می دهند و با شادی و گریه عروس را از خانه بیرون می کنند و به خانه بخت می فرستند. روزگاری که عروسک های بازاری نیامده بود سرگرمی کودکان هزاره عروسک های پارچه ای بود. وچه با شادی آن ها را می دوختند و بازی می کردند. یادش بخیر.

کودکان هزاره تمام بازی های خود را مانند شاه بازی و خاله بازی را با این عروسک ها بازی می کردند. این بازی کودکانه بیشتر در سایه دیوار، زیرسنگ های بزرگ، سایه درختان و در زمستان گوشۀ خانه بازی می شد. این عروسک ها را به گویش خود شان (گودی) وشاید هم چیز دیگر می گفتند.

 

خاله بازی:

در این بازی کودکانه، دختران خردسال نخست چادر می پوشند. مانند زنان بزرگسال حرف می زنند. به هم دیگر خاله بابا می گویند. یکی خاله می شود. چادرش را جلو چشمش می آورد. از لباس های چندی نوزاد می سازد. لولو لولو می کند. شیر می دهد. آواز می خواند. خانه خانه می سازد. خلاصه اینکه ادایی زنان خانه دار را یکی به یکی اجرا می کند.

 

 نوور( سد آب کوچک) بازی:

این بازی بیشتر مال پسران خرد سال است. آنان مانند پدران شان بیل و کلنگ چوبی بدست می گیرند. جوی کوچک از آبراهه جدا می کنند یا با کفش آب میاورند. سد های کوچک می سازند. ساعت ها با آن ها با شادی و خوشحالی بازی می کنند.

 

خانه خانه بازی:

این بازی را پسران و دختران خردسال تنها و یا با هم بازی می کنند. از چوب و سنگ خانه می سازند. از گل و لای آدم، حیوان و اشکال های گوناگون می سازند. عروسک پارچه ای خودشان را در داخل خانه ها می گذارند. روستای زیبا کنار هم برپا می دارند. ساعت ها شادی می کنند و سرگرم می شوند. خدا نکند آدم بی رحم بزرگسالی خانه های آنان را خراب کند. آه از جگر بر می کشند و تسلیم اشک می شوند.

 

بجول یا شیغی بازی:

این بازی گستره همگانی و منطقه ای دارد. در بیشترجاهای خراسان بزرگ بازی می شده است. اکثر هزاره ها با آن آشناست. شیغی استخوان قوزک پای گوسپند، بز و گاو است که پس از تراش و سایدگی آماده بازی می شود. این بازی انواع زیادی دارد که به صورت گوناگون در هزارستان بازی می شود. شیغی گاو را گولی، شیغی بزرگ گوسپند را گیچک می گفتند. با سایر شیغی ها را بازی می کردند. مردم هزاره بازی با شیغی گاو را بازی با گولی و بازی با شیغی بزرگ گوسپند را گیچک بازی می گفتند. انواع این بازی چنین اند:

 گیچک: برای این بازی زمین بازی را سه خط می کشیدند و شیغی های پیاده را در خط میانه قرار می دادند و دو بازیگر به نوبت از دو طرف با گیچک با احتیاط خاصی پیاده ها را می زدند. هنگامی اصابت گیچک به پیاده ها برخی از خط خارج می شدند و بعضی در میاه دو خط باقی می ماندند. آن وقت بازیگر با چم خاصی خم می شد و با یک حرکت با گیچک پیاده را از خط آخر خارج می کرد. اگر اشتباه می کرد بازی ادامه می یافت. پایان بازی با تمام شدن پیاده های یکی از بازیگران فرجام می یافت.

گرد خین: دراین بازی دایره ای کشیده می شد. و پیاده ها در میانه رها می شدند. بازیگران به نوبه با انداختن پیاده ونشستن یکی از پیاده ها که به آن( چپه یا راسه، اسپ و یا خر می گفتند) پیاده های حریف را با چم خاصی از دایره خارج می کردند. بازنده کسی بود که پیاده هایش تمام می شد.

گولی بازی: دراین بازی به جای استفاده از شیغی گوسپند (گیچک) از شیغی گاو استفاده می شد. طرز بازی همان است که گفته شد.

پراک بازی: در این بازی به جای گولی وگیچک از چوب تراش خورده و مناسب این بازی استفاده می شد. طرز بازی همان است که ذکرش رفت.

 

نشانه زنی ( تی شیخی)

این بازی مردانه که بیشتر در فصل زمستان و در پی شادی های منطقه ای، عروسی ها، تولد نوزاد، گاهی هم برای مسابقه بین دو گروه از مردان دو طایفه و یا دو قوم برگذار می شود، با تفنگ نشانه زنی می شود. این بازی با برد و باخت همراست و گاهی نزاع های بزرگ را در پی داشته است. اما بیشتر دوستانه برگذار می شود. دو گروه دو نفر را میرانتخاب می کنند. با قید قرعه یا تر و خشک بازی را شروع می کنند. معمولا دو گروه بیشتر از ده نفر نیستند اگر بیشتر شدند دو شاخه ( شیخه) تشکیل می دهند. نخست دو نفر روی برف با زمین نرم سپید نشانه ای در جای دور بیشتر یک کیلومتر می نشانند. این دو مرد وظیفه دارند جای نشان تیر را علامت گذاری کنند و فاصله اصابت تیر را با نشانه بسنجند. یکی به طرفداری از شاخه ای پرچم سرخ دارند و دیگری سبز.اگر تیر یکی از شاخه ها برنده شد، باید برنده پارچه را تکان بدهد و میرها نیز بازی را محاسبه می کنند. اگر تیر به هدف خورد باید پارچه را به هوا اندازند. درشروع بازی نخست ده تا اول تیراندازی می کنند و در پی آن ها حریف بازی تیر می اندازند. پس از چند دور بازنده و برنده مشخص می شود. این بازی می تواند سر پول باشد و می تواند آزاد بازی شود. در روزگاران دور این بازی با تفنگ سربی بازی می شد. اکنون بیشتر با تفنگ اصلی و به قول هزاره ها پخته بازی می شود. سوخت و سوز این بازی بسیار است و معمولا با مهمانی منطقه ای همراست.

  

بازی خر بیارخروار ببر:

این بازی در هزارستان بین نوجوانان در فصل تابستان رواج دارد. و ترتیب بازی چنین است بازی کنان، به دو گروه تقسیم می شوند. یک گروه با قبد قرعه تعیین می شود که داخل آب بروند، گروه دیگر باید آنها را با گفتن حرف آری یانه از آب بکشند. درست گفتن آری یانه برنده و بازنده بازی را تعیین می کند.

نخست گروه برون از آب می گویند:

گل چه رنگه

بازیکنان داخل آب جواب می دهند

رنگارنگه

گروه برون از آب می گویند:

گل خاله چه رنگه ؟

گروه داخل آب می گویند:

سرخ وسپید، رنگارنگه.

گروه بیرون آب می گویند:

گل بادام چه رنگه ؟

گروه داخل آب می گویند:

سرخ وسپید، رنگارنگه.

گروه برون آب می گویند:

گلگلاب چه رنگه ؟

گروه داخل آب می گویند:

سرخ وسپید، رنگارنگه.

گروه برون آب می گویند:

گل شبتل چه رنگه ؟

گروه داخل آب می گویند:

سرخ و سپید، رنگارنگه.

گروه برون آب می گویند:

گل سید چه رنگه ؟

گروه داخل آب می گویند:

سرخ و سپید، رنگارنگه.

آن وقت گروه بیرون آب با خنده و شادی می گویند: زرد و بیرنگه.( خر بیار خروار ببر) با گفتن این جمله برنده بازی معلوم می شود. در نتیجه جای بازیگران عوض می شود. در این بازی لازم نیست حتما گل باشد هرچیز دیگر می تواند جای گل را بگیرد. به طور نمونه ذکر شد. می تواند بگوید گاو شاخ دارد. اشتباه زمانی رخ می دهد که در جواب خرشاخ دارد بگویند، بلی دارد.

 

جناغ بازی:

استخوان جناغ مرغ، گاو و گوسپند را دو نفر باهم می شکستند و می گفتند( مره یاد ترا فراموش). گاهی شرط بازی از قبل تعیین می شد و گاهی دلبخواهی بود. این بازی هنوز رواج دارد. اما مورد پسند مردم نیست. نوع بدترآن به شرطی فرو بردن توپغ گاو وگوسپند بود که در صورت خوردن شرط دلبخواهی اجرا می شد و عکس آن هم صادق بود. این شرطبندی ممکن بود با خفگی بازیگر همراه باشد. سخت تراز آن توپغ را به کسی می داد و می گفت هر کجا خواستم بدی. وی مجبور بود آن را مانند تعویز به گردن آویزد تا در صورتی ناگهانی خواستن داشته باشد. این بازی نزاع های تندی را نیز به دنبال داشت.

 

سنگ گیرگ:

این بازی مانند تی شیخی( نشانه زنی) بین مردم علاقه مندان زیادی داشت و اکنون نیز گاهی بازی می شود. این بازی می توانیست مناسبتی باشد و یا عادی بازی شود. به هرصورت دارای برد و باخت و سوخت و سوز بود. می توانیست بین چند نفر عادی بازی شود و یا دو طایفه را به میدان آورد. طرز این بازی پیچیده نیست. دو گروه از بازیگران فاصله ای را تعیین می کردند و دو نشانه در دو سمت خط تعیین شده جا می گذاشتند. به نوبه دو دو نفر از دو گروه به طرف نشانه سنگ می انداختند. سنگ هرکه نزدیک نشانه می خورد جلو می افتاد. آن وقت بازیگران حریف آن قدر سنگ می زدند که یکی از آن ها از او جلو می افتاد. آن وقت نوبت بازیگر گروه دوم می رسید.  اصابت سنگ به نشانه در برخی مناطق دو امتیاز حساب می شد و در برخی مناطق پایان این دور بازی را رقم می زد. بازی با توافق دو طرف چند دورتعیین می شد. که وقتی سر می شد بازی پایان می یافت. بازنده و برنده مشخص می شد. این بازی تمرین و تمرکز بالا را در انداختن سنگ می طلبید.

 

دایره بازی:

در این بازی بازیکنان قبل از هر چیزدو/۲ نفر را بعنوان رهبرگروه انتخاب می کنندکه معمولا این دو نفر با نفوذترین وقویترین افراد هستند. سپس سایر بازیکنان دوبه دوکه از لحاظ جسمانی ومهارت دربازی یکسان هستند به نقطه أی دورتر از رهبران رفته برای خود نامی مستعار انتخاب می نمایند، سپس نزد رییس هاآمده می گویند: شب یا روز، این چنین یارگیری شروع می شود.

بعد ازآن بازیکنان مدافع در یک دایره فرضی قرار می گیرند که مرکز آن قبلا خط کشیده شده است. در این لحظه بازیکنان حریف و حمله کننده نیز در بیرون این دایره فرضی قراردارند. بازی باعلامت دادن یکی از بازیکنان حمله کننده که در واقع هشداری است، شروع می شود. از گروه مدافع نیزکه درواقع اعلام آمادگی است یکی جواب می دهد:« آماده» بعد از شنیدن کلمه آماده بازی جدی شروع می شود، بازیکنان برون دایره فرضی (حمله کنندگان) سعی دارند با دست، پا ویا هرعضو دیگر به مدافعین بزنند و او را از جریان بازی خارج نمایند. از طرف دیگر بازیکنان  مدافع داخل دایره نیزسعی دارند با هماهنگی کامل ازخود دفاع کنند و از دایره خارج نشوند. همین طور مهاجمین را به داخل دایره آورده دستگیر کنند و از بازی خارج سازند. گاهی گروه مدافع ازطرف گروه حمله کننده چنان تحت فشار قرارمی گیردکه در لاک دفاعی محض فرو می رود و گروه حمله کننده باتقویت حمله خود در صدد خارج کردن مدافعان ازصحنه بازی اند. این بازی همچنان ادامه پیدا می کند تا اینکه درنهایت یکی از هرگروه ها افرادش را از دست بدهد. آن  وقت جایی بازی عوض می شود و برنده ها به داخل دایره می روند و مدافع خانه خویش قرار می گیرند. این بازی انسان را به یاد دفاع هزاره ها از خانه و سرزمین شان می اندازند که چه نیکو ترسیم شده است.

 

سنگ اندازی:

در این بازی دوگروه یا تک تک افراد سنگ بزرگ را به عنوان مقیاس و معیار انتخاب می کردند و از خط تعیین شده با نمام توان می انداختند. برنده بازی کسی بود که سنگ معیار را دورتر از دیگران می انداخت. دراین بازی افراد زورآور تعیین می شد. هنر و تمرکز خاصی لازم نبود فقط شانه های توانایی می خواست که سنگ را دورتر از دیگران بیندازد.

 

کورمشت بازی:

در این بازی یکی هرچه باشد را در کف دست پنهان می کند و از دیگری می خواهد که بگوید در دست او چیست. اگر درست باشد، برنده و اگر نه بازنده است. باید عوضش هرچه بخواهد بدهد.گاهی در این بازی جیب و گاهی ساعت و انگشتری کورمشت می شود. این بازی چیزی شبیه عوض کردن است اما پنهان و ناگهانی است. بستگی به اقبال و شانس دارد. ممکن است یکی بدبیاری بیاورد و مفت جیب پرپولش را از دست بدهد. بیرحمانه ترین نوع آن دختر کورمشت  کردن است که لات های منطقه(لندیغرها) کورمشت می کردند و دخترش را در راه بازی از دست می دادند. این نوع خیلی نادر و حرام به حساب می آمد.

 

علم بازی:

در این بازی بازیکنان به دو گروه مساوی تقسیم می شوند و دو نفر را بعنوان رهبرگروه انتخاب می کنند. افراد دیگر دو به دو با انتخاب نامی مستعار نزد رهبران گروه برمی گردند و بدین ترتیب به دو گروه مساوی تقسیم می شوند. این دو گروه رو در رو در فاصله تقریبی ۲۰متری از همدیگر قرار می گیرند، با قید قرعه و یا تر و خشک یکی از افراد پرزور پارچه ای را بر سر چوب می بندد و در بالایی می استد و فریاد می کشد(علمدار منم) گروهی که علم در دست آنهاست در صدد دفاع بر می آینند و آماده دفاع می شوند. از طرف دیگرگروه مخالف با تمام نیرو هجوم می آورند که علم را تصاحب کنند. ساعت ها پس از جنگ و گریز، مقاوت و هجوم یک طرف از بازی کنان پیروز می شوند. اگر بازی بدون پیروزی طولانی شد به توافق رهبران بازی را پایان می دهند و جایی بازیکنان را عوض می کنند. این بازی نیز انسان را به یاد جنگ های کهن و نحوه دفاع هزاره ها از سرزمین شان می اندازند. شاید هم کودکان و نوجوانان چنین برای دفاع از خانه و سرزمین شان آماده می شدند.

 

سرگرگی بازی:

مردانی طایفه و یا منطقه ای پس از کشتن گرگ سر آن را برای مردان طایفه، قوم و روستای دیگر می بردند و مهلت می دادند که زمان تعیین شده سرگرگ دیگری را بیاورند. اگر نمی توانستند باید تمام مردان شرط گذار را مهمانی می دادند.

 

تیرو کمان بازی:

این بازی که یادگار روزگار کهن است، مردان چند طایفه را گرد می آورد. نخست نشانه ای می نشاندند، سپس دوگروه به نوبه با تیر و کمان به سمت نشانه تیر می انداختند. این بازی مانند نشانه زنی با تفنگ ادامه می یافت و بازنده آنان بودندکه کمتر به هدف تیر شان اصابت می کردند و یا نزدیک می خوردند.این بازی در بخشی از استان غزنی به ویژه شرق جاغوری در زمستان ها طرفدارانی زیادی دارد.

 چرخ چرخ بازی:

 رهبران دو گروه نخست دايره اي به قطر يك متر رسم مي کنند. در اين هنگام كلاه يا دستمال را در وسط اين دايره قرار مي دهند وافراد دو گروه در دو طرف زمين و مقابل يكديگر مي ايستند وهركدام از بازيكنان سعي مي كنند در مقابل كسي بايستند كه از هر نظر با او مساوي باشند. سپس با بلند كردن دست وهمزمان به طرف دستمال مي دوند. اولين نفري كه به دستمال برسد آن را بر می دارد و به دور دايره مي چرخد. با گفتن یک دو و سه افراد گروه مدافع فرار می کنند و باید هفت دور، در حال فرار به دور دایره بچرخند ودستمال و یا کلاه را به جای اولش برگردانند. در مقابل گروه مهاجم تلاش می کنند که ضمن جلوگیری از چرخیدن آن ها به دور دایره دستمال را بدست بیاورند. در فرجام یکی از گروه پیروز می شوند. البته تا زمانی که گروه مدافع بازنده نشوند دستمال به دست آن ها می ماند و بازی پس از یک دور بازی با برنده ها از سر شروع می شود. با پیروزی مهاجمان جای بازیکنان عوض می شوند. بازی با توافق رهبران پایان می یابد.

 

حیوان بازی:

چند نفر گرد می نشینند، یکی جلو روی آنان می استد، ادا، رفتار و گاهی صدایی حیوانی را در می آورد. دیگران می گویند که کدام حیوان است. اگر بازی به صورت گروهی باشد. گروه با هم مشورت می کنند. سپس یکی جلو می رود و ادا، رفتار وگاهی صدایی حیوانی را در می آورد. گروه مخالف باید بگویند چه حیوانی مورد نظر است. اگر نتوانستند، بازنده می شوند و بازی را به حریفان وامی گذارند. دراین بازی لازم نیست حتما حیوان باشد هرچیز دیگری می تواند جای حیوان قرار گیرد.

 

بازی چار قدم:

 دو نفر بازیگر به قید قرعه چوب کوچک را روی دو سنگ گذاشته نفر «الف»  با اهرم کردن چوب بزرگ بر زمین، سعی در پرتاب چوب کوچک به دورترین نقطه از دسترس نفر« ب» می کند. اگر نفر« ب» بتواند چوب را در هوا بگیرد او برنده است و جایش با حریف عوض می شود.

ولی اگر نتواند چوب را در هوا بگیرد باید از همان نقطه ای که چوب کوچک افتاده، چوب کوچک را بطرف چوب بزرگ پرتاب کند تا با چوب بزرگ برخورد کند. در این صورت اگر چوب کوچک به چوب بزرگ برخورد کند، نفر «ب» برنده و می شود. واگر برخورد نکند، تا سه بار این کار تکرار می شود. در صورت باخت نفر «ب» باید از نقطه ای که چوب کوچک افتاده تا محل شروع یک نفس می دود. اگر نفس کم آورد باقی فاصله را باید حریف را برپشت سوار کند. بازی با توافق پایان می یابد.

 

خروس، کبک و بودنه جنگی بازی:

خروس های جنگی را که برخی از آن ها کلنگی می گویند. به جان هم می اندازند. آنان آنقدر می جنگند که خونین می شوند. گاهی هم می میرند. این بازی بیرحمانه است.

بودنه و کبک را خوب پرورش می دهند. در فصل بهار بیشتر به جان هم می اندازند. بازی بیرحمانۀ است.

 

پیرگ بازی:

این بازی را در شب های شوشی( شب نشینی برای تولد نوزاد) بازی می کردند. یکی از بازیگران خود را مانند پیرمرد می ساخت و با پشت خمیده، ریش و سبیل برفی مصنوعی، صدای پیرانه و عصا بدست میان جمعیت می آمد و از آنان پول جمع می کرد. مردم هم با شادی وی را استقبال می کردند. برخی با شادی او را هل می دادند و فریاد پیرانۀ او را به آسمان بلند می کردند. در پایان با جمع آوری پل شادیانه نوزاد مجلس را ترک می کرد. این بازی شاید نخستین نمایش( تیاتر) مردم هزاره باشد.

 

بازی گوش خر:

این بازی مانند بازی قطار است با این تفاوت که به جای رسم کردن مستطیل و مربع لوزی می کشیدند. لوزی ای مانند گوش خر با کمر باریک که دالان یا گلخن یا گلخو در آن قرار داشت. در شروع بازی ریگ ها در دو سمت گوش های خر می چیدند و در دالان ریگ بزرگ را می گذاشتند. بازی هم از این دالان شروع می شد. بازیگران مانند بازی قطار، شیروبز و یا شطرنج از گوشه های لوزی وارد منطقه ای حریف می شد و دانه های او را یکی یکی بر می چید. بازنده کسی بود که میدان را با از دست دادن دانه ها به حریف وامی گذاشت.

 

زنبور آسی بازی:

در این بازی نخست دو و یاچند بازیگر دست مشت شده ای خویش را روی هم قرار می دادند و با گفتن ( زنبور آسی کند، کوچ کو بال بیه) مشت های خود را حرکت می دادند. این حرکت مشت ها ادامه می یافت تا آنجا که اولین مشت آخرین مشت می شد. آنگاه برنده بازی اعلام می گشت. او باید دست هایش را به هم می سایید و دیگری تا سه دور او را کتک می زد. هربار خطا از کتک او را رهایی از زدن می بخشید.

 

آکو باکو بازی:

در این بازی دو نفر دست های خویش را کنار هم قرار می دادند و یکی می خواند: اکو باکو، دنبه لاکو، چادو چنبر، بیدو انبر، القا زنجیر، کومی کوتور، دانی دونی، ترکش برکش. بعد یکی از بازیگران انگشتش را که انگشت حساب روی آن قرار گرفته بود، برون می کشید. بازی ادامه می یافت تا اینکه دو انگشت بیشتر باقی نمی ماند. آن وقت حسابگر می خواند... شبتل خور گاو پربی.  هرکی شبتلخور می شد، بازنده بود. باید دست می سایید و برای سه دور کتک می خورد.