بنویسید آزاد، بخوانید علیزاده

 

 از روز پیش از انتخابات تمام وقت در دفتر بودم، می گفتند که کارمندان کلیدی کمیسیون های انتخاباتی تهدید به ربودن و مرگ شده است. تمام روز کار کردیم، دفترهای ولایت ها را هماهنگ کردیم و برای فردا آمادگی گرفتیم. دم صبح کمی خوابم گرفت که تلفن همراه ام زنگ زد. دکتر جعفر مهدوی دوست دیرینه ام از دشت برچی با صدای کشیده و نگران گفت که حفیظ چه خوابیده ای که در دشت برچی ناحیه ی سیزده تقلب گسترده است. گفتم کدام مکتب و کدام مسجد. گفت: در فلان مسجد برای فلان دارد تقلب می کنند. فوری با کمیشنران در میان گذاشتم و شروع به پیگری کردیم. تلفن قطع نشد که رحیمی از دفتر یونیما( دفتر سازمان ملل) زنگ زد که حفیظ خان به داد دشت برچی برس که تقلب گسترده است. گفتم کجا و چگونه، هماهنگی ها شروع شد و به همکاران سپردیم که با ناظران ملی و بین المللی هماهنگ شوند، فیفا ( بنیاد برگزاری آزاد و عادلانه ی انتخابات)  را در جریان بگذارند. کمک کنند که انتخابات عادلانه و شفاف داشته باشیم

 تلفن که قطع شد، زنگ خورد که دکتر صاحب! گفتم بلی بفرمایید، گفت که حاجی محمد محقق ام از دشت برچی. سلام علیک کردیم و گفت که دکتر صاحب در دشت برچی تقلب گسترده است و در بسیاری جاها همکاران شما در کمیسیون مستقل انتخابات به نفع دیگری کار می کنند. گفتم استاد: نشانی و ادرس دقیق بدهید که همین حالا پیگری شود. به دفتر کمیشنران رفتم که همه در حال ثبت تخطی ها و تخلف های انتخابی اند. گفتم در ناحیه ی سیزده ی دشت برچی تقلب به نفع یکی از نامزدان گسترده است. گفتند که پیگیری کنید، اضافه کردند که در سراسر افغانستان تقلب گسترده جریان دارد.

به دفتر که برگشتم از دفتر محقق دوباره زنگ زد که از غزنی و جاغوری خبر داری، اوضاع آشفته است و تقلب ها و بد اخلاقی های انتخاباتی فراگیر، گفتم: پیگیری می کنیم. تلفن را که برداشتم از جاغوری کسی پشت خط بود، زنگ خورد که منم نفیسه نامزد پارلمانی از جاغوری. دکتر صاحب در جاغوری در حیدر سایت انتخاباتی بسته است و توسط نیروی نظامی محاصره شده و مردم در بیرون منتظرند. گفتم چه شده، گفت که گویا از دیشب مشکلی مانند جابه جای صندوق ها و اتفاقات ناگوار انتخاباتی در جریان بوده است، ادامه داد که من در آن جا فراوان رای دارم. گفتم با دوستان ما در کمیسیون مستقل و درغزنی و جاغوری هماهنگی می شود.

 تلفن نفیسه فطع شد که علیزاده زنگ زد که دکتر صاحب در جاغوری در بخشی از جاها هنوز سایت ها باز نشده و در برخی مناطق تقلب گویا جریان دارد. گفتم ادرس دقیق بدهید، پیگیری می شود. با قطع تلفن علیزاده، آزاد زنگ زد که دکتر صاحب در بسیار جاهای جاغوری تقلب گسترده است و مسوولان انتخاباتی پاسخگو نیست. گفتم ادرس بدهید، فوری رسیدگی می شود. پس از فرصت کوتا بین زنگ های پیایی، به دوستان مان در دفترهای کمیسیون های مربوط هماهنگی کردیم، که حاجی محمد محقق زنگ زد که دکتر صاحب در جاغوری، مالستان، ناهور، بهسود، بامیان در فلان سایت ها برگه های رای پایان یافته است. فوری با دوستان هماهنگی کردیم و گفتند که در مرکز برگه ی رای است، فوری با چرخبال فرستاده می شود.

تلفن استاد که قطع شد احمدی از مسوولان برگزاری انتخابات در جاغوری زنگ زد که دکتر خواهر زاده، در جاغوری مردم تظاهرات خشونت آمیز کرده و ورق های رای دهی تمام شده است، فوری اقدام شود، گفتم ماما پیگیری می شود. در این زمان دوست دیگرم از جاغوری زنگ زد که دکتر صاحب صدای اعتراض مردم را می شنوی که در نبود ورق های رای دهی تظاهرات راه انداخته اند. فوری به دفتر کمیشنران رفتم و هماهنگی شد و استاد عاکفی به معنوی زنگ زد و از اوضاع هزارستان و جاغوری گفت.

به دفتر که برگشتم آزاد زنگ زد که دکتر صاحب از دست احمدی بابه متقلب بزرگ انتخاباتی چه بگویم، ایشان دوازده هزار برگه ی رای دهی را پنهان کرده است تا در جریان شب به نفع دوست و قومش علیزاده استفاده کند. گفت که مردم تظاهرات کرده و دوهزار و چهار صد آن را برون داده است. گفت که ولسوال و مسوولان قول داده که به زودی به این موضوع رسیدگی کند. گفتم تلاش کنید در منطقه حل کنید، اگر نشد ما را درجریان قرار بدهید. فوری گزارش جاغوری را هماهنگی کردم.

روز به نیمه رسیده بود و همه خسته، از زنگ های بیشمار و پیگیری های بسیار. در این روز از تمام افغانستان و هزارستان بزرگ، آن قدر زنگ زدند و از تخلف و تقلب گفتند که کم کم باورم شده بود که نکند جدی مشروعیت انتخابات زیر سوال برود. تا غروب اوضاع به این گونه ادامه یافت، ما بودیم و دنیایی از گزارش های درست و غلط که ریشه در بی تجربگی ما در برنامه ریزی انتخاباتی و برگزاری انتخابات و نا آشنایی مردم داشت. غروب که شد، رییس گفت که تا دیر وقت در دفتر بمانید و به پیگری ها رسیدگی کنید. تا دیر وقت ماندیم و در دل شب در ماشین های ضد گلوله وآهنی، خسته از یک روز کاری و گرفتاری بی حد وحصر به خانه برگشتیم.

 فردای آن روز هنوز در خواب بودم که آزاد زنگ زد که احمدی متقلب، صندوق های شب پرشده را، پنهانی در هوتل دور از چشم ناظران دارد می شمارد. گفتم این کار غیر قانونی و تقلب آشکار است. فیلم و عکس بگیرید و بفرستید که پیگیری شود، صندوق ها فوری قرنطینه و پس از بررسی باطل اعلان می شود. گفت که عکس و فیلم تهیه شده است. آزاد ادامه داد که تقلب در دل شب و به صورت آشکار و پنهان در جاغوری به ویژه از طرف متقلب بزرگ احمدی گسترده بوده و بیشتر به نفع علیزاده مصادره شده است. اظهارات آزاد را ثبت کردم و برای پیگری فرستادم. تلفن که قطع شد، علیزاده زنگ زد و از دست آزاد و تند خویی های او شکایت کرد و گفت که  برای رسیدگی، جابه جایی و حمل صندوق ها مشکل ایجاد کرده و نمی گذارد که این پروسه ی ملی به خوبی به پایان برسد. این طبیعی است که در هر انتخاباتی عده ای پیروز اند و برخی شکست خورده، نباید بد اخلاقی انتخاباتی راه انداخت. او گفت که آزاد از احساسات مردم استفاده می کند و شایعه می سازد. گفتم که ماجرای صندوق ها در هوتل چه بوده، گفت که شب دیر وقت از چهل باغتو این صندوق ها آورده شده و به ناچار صبح زود شمرده شده تا پروسه ی انتقال زود صورت گیرد. ادامه داد که در آن صندوق، من نود رای دارم که همه مال آزاد باشد. گفتم در دو سه روز دیگر گزارش فیفا در این مورد به ما کمک می کند.

به دفتر که رسیدم آزاد زنگ زد که دکتر صاحب صندوق ها به غزنی انتقال پیدا کرده و ما تمام سندها ومدارک تقلب احمدی و علیزاده را در ذیل یک شکایت نامه و همراه نامه ی بزرگان قومی بدست حاجی عباسی پاتو به غزنی فرستاده ایم. نظر شما چیست. گفتم که نیکو است و این شکایت ها پروسه ی رسیدگی اش را طی می کنند و سرانجام به دفتر ما می رسند و ما فوری رسیدگی می کنیم. کمی بعد علیزاده زنگ زد و گفت که مشکل با کمک بزرگان حل شده، شما به آزاد و دوستان توصیه کنید که به الزام های دموکراسی تن بدهند. گفتم که با آن ها گفت و گو می کنم، انشالله درست می شود.

تا شب نفیسه، هما سلطانی از مالستان، عرفانی، دکتر ناصری و ده ها نامزد از جاغوری مالستان و ناهور زنگ زدند و خواهان پیگری چالش های انتخاباتی در منطقه شدند. گفتم که تمام گفته های شما در تلفن ثبت شده از آن ها گزارش تهیه می شود، خودم همه را پیگیری و به کمیشنران می رسانم. آفتاب که به نیمه رسید تلفن ها از نامزدان جاغوری کم شد و از مردم عادی و تحصیل کردگان جاغوری شروع شد. دکتر صاحب آن جا هستید، چرا به مشکلات انتخاباتی مردم در منطقه رسیدگی نمی کنید. گفتم عزیز من یک نفرم و همکار در کمیسیون شکایات انتخاباتی، در حد توانم تلاش کرده ام، شما هم تلاش کنید که مردم گرفتار شایعه های ناخواسته نشود. چشم هرچه در توان باشد، در باره ی حق مردم و رسیدگی به آن ها، تلاش می کنم. اصلا کمیسیون شکایات انتخاباتی فلسفه ی وجودی اش رسیدگی به حق مستقیم مردم و رای آن ها در حوزه ی عمومی و سرنوشت ساز است.

نزدیک های غروب رابط مان در جاغوری زنگ زد و گفت که در این روزها بس گرفتار بوده است. مردم منطقه ما خوب رای دادند، مشارکت بالا بود، شعور سیاسی مردم بی نظیر است. از برگزاری انتخابات و آن چه مربوط به مردم است به نیکویی یاد کرد، حالا مسوولان چه کرده اند حلال شان نباد. گفتم از آخرین شمارش رای ها و ترتیب آن بگو. گفت که علیزاده با دوازده هزار رای در بالای جدول قرار دارد. به ترتیب حاجی عرفانی- ولسوال سابق و آزاد است که رای هرسه ی آن ها قابل توجه است و ممکن است که هر سه راه پیدا کند. در بین زنان شاه ګل اول است و دوم نفیسه و بی بی علمشاهی از غزنی و سوم هما سلطانی است که ممکن است  یک یا دو زن هم بتواند راه پیدا کند. چون غزنی یازده کرسی دارد، سه تا مال زنان است با رای و بی رای می روند. چون در جای دیگر رای گیری نشده، امکان رفتن هزارها و به ویژه چند نامزد جاغوری به ترتیب ممکن است. در مناطق پشتون نشین و حتا خود غزنی مشارکت بالا نبوده و با اصلا انتخابات برگزار نشده است. چنین است که قرعه به نام آنان زده خواهد شد. از این گونه است که در قره باغ رای گیری نشده و سید سجادی را نیافته است. او فقط پنج هزار رای از جاغوری، مالستان و ناهور داشته است. وی ادامه می دهد که این شمارش ابتدایی است، برای تنیجه ی نهایی باید به اندازه یک ماه صبرکرد. چون این صندوق ها نخست در کابل باز شماری  می شود و سره از ناسره می شود و پس از بررسی شکایت ها و رسیدگی به آن ها، معلوم می شود که برنده ی واقعی کیست.

 شب که از راه می رسد، دوستان نزدیکم زنگ می زنند و می پرسند که سرنوشت انتخابات در جاغوری چه می شود و با شکایت ها چه می کنیم و در آخر شما چه پیش بینی می کنید، آیا نمی خواهید که با تمام تقلب ها و تخلف های انتخاباتی که باید رسیدگی شوند؛ چند نفر از دوستان و قومای جاغوری و هزاره های غزنی به مجلس راه پیدا کنند.

می گویم: با دوستان مروت با دشمنان مدارا.