که دراز است ره مقصد و ما نو سفریم
دوستی زنگ می زند و می گوید که دموکراسی به ما نیامده است. این چه انتخاباتی بود که بر گزار کردیم. می گویم هنوز زود است که بتوان یک انتخابات آزاد و عادلانه داشته باشیم. آنانی که از دور این پروسه ی نیکوی ملی را پیگیری می کنند، دیگرگونه می بینند و توقع زیادی از برگزار کنندگان آن دارند، اما آنانی که دست بر آتش دارند می دانند که ( آتشی اندر نهان ما فتاد- جان مارا سوخت اما زنده باد) می گویم که اگر از روزهای نخست در جریان آشکار و پنهان انتخابات بودید و از جریان چگونگی ثبت نام و شکایت ها و استیناف خواهی ها قرار داشتید، می دانستید که – عالمی دگر بباید ساخت از نو عالمی. هر روز دفتر پزیرش شکایات انتخاباتی پر است از زنان و مردانی که نمی دانیم از چه شکایت می کنند، چرا شکایات می کنند و از چه کسی شکایات می کنند.
چند روز پیش نامزدی پاک باخته ای زنگ زد که فلانی هرچه پول می خواهی می دهم یک راهی پیدا کن که تعداد رای من افزایش یابد. می گویم چگونه، می گوید من دو هزار رای دارم عدد یک اضافه کنید، می شود، دوازده هزار، آن وقت من در مجلس راه پیدا می کنم. می گویم نخست این که: بلعجب وردی بدست آورده ای- لیک سوراخ دعا گم کرده ای. من در کمیسیون شکایات انتخاباتی کار می کنم نه در کمیسیون مستقل انتخابات، دو دیگر اینکه از نظر فنی این کار ممکن نیست. سه دیگر اینکه اگر شود از دست من و ما ساخته نیست. باید به افرادهای درجه یک و درجه دو در کمیسیون مستقل انتخابات مراجعه کنید. باخود می گویم: ... یا این ره دور را رسیدن بودی.
استاد عرفانی جاغوری از من خواست که به دیدارش در دفتر استاد خلیلی بروم. رفتم، ایشان بدون مقدمه گفت که: آقای آزاد و ابراهیم پاتو و دیگران پس از انتخابات مجلس در جاغوری و این که گویا( فعلا تا اثبات آن شایعه ی انتخاباتی است) مسوولان انتخاباتی مانند معلم قاسم و احمدی بابه به نفع علیزاده تقلب کرده اند، شدید شاکی و ناراحت اند. در جاغوری با پا در میانی شورای علما، بزرگان قومی و متنفذان جاغوری تلاش کردیم، این باور را گسترش ندهیم و از رسانه ای شدن آن جلوگیری کنیم. عرفانی گفت که در آن جا آزاد پزیرفت و غایله ختم بخیر شد. اما وقتی صندوق به غزنی انتقال یافت همه به غزنی آمدیم و با دیدن کمی فضای باز سیاسی و دیدار با کمیسیون شکایات ولایتی انتخابات و نمایندگی کمیسیون مستقل انتخابات، قصه از نو شروع شد و همه رفتند که از تقلب و تخطی و تخلف در انتخابات بگویند. نخست نامه ی و شکایت نامه ی تنظیم شد و در آن از همه چیز نگاریده شد. استاد گفت که من خود این شکایت نامه ی جمعی را امضا نکردم و از فیاض لومان هم خواستم که امضا نکند. اما شکایت نامه امضا شد و یک نسخه ی آن به کمیسیون شکایات ولایتی انتخابات در غزنی و نسخه ی دیگر آن در مرکز فرستاده شد. این موضع در غزنی در نشست مطبوعاتی کشانده شد و درآن از برخی تخطی ها، تقلب ها و بد اخلاقی های انتخاباتی سخن رفت که مورد نظر من نبود.
عرفانی گفت که مشکل اصلی در غزنی است. در بسیاری از ولسوالی ها اصلا انتخابات بر گزار نشده اما صندوق ها از آن جا، پر آمده و چندی از نامزدان آن ولسوالی ها با رای بالایی در دروازه های مجلس استاده اند. در قره باغ، اندر، گیلان و در وغذ انتخابات بر گزار نشده اما اکنون نمایندگان آن ها در حال ورود به مجلس اند. برخی از زنان که تعداد شش صد و هفت صد رای داشته اند حالا رای بالای چند هزار دارند که ورود آنان را برای مجلس آماده می کنند. وی ادامه داد که مشکل اصلی نه در جاغوری بلکه در غزنی و با دیگران است که باید شانه داد و چالش ایجاد کرد. اگر آنان با این رای های دریافت شده بتوانند به مجلس بروند نوبت به من و شما در جاغوری نمی رسند. نخست باید تلاش شود که رای های باد آورده ای دیگران و صندوق های پر شده ای دیگران مورد توجه و چالش قرار گیرند. تا بتوان در یک فضای برابر و قانونی نمایندگانی را به مجلس فرستاد.
شب دوباره استاد عرفانی زنگ زد که نامزدان هزاره در غزنی و برخی از نمایندگان دیگر می خواهند فردا در نشست رو به رو با کمیشنران شکایات انتخاباتی، مشکلات پبش آمده در غزنی را در میان بگزارند و در راستای حل آن تلاش کنند. گفتم استاد از جاغوری چیزی با کمیشنران نگویید، که شاید راهی برای حل آن در منطقه یافت. فردای آن، صبح زود با کمیشنران صحبت کردم و برای آنان وقت گرفتم. غروب همان روز استاد عرفانی، انجنیر نفیسه، هما سلطانی و دیگران آمدند و با استاد عاکفی عضو کمیسیون شکایات انتخاباتی رو در رو گفت و گو کردند و تمام مشکلات ولایت غزنی را در میان گذاشتند و خواهان رفع مشکلات شدند. خواسته های آنان قرنطینه کردن و در پایان باطل کردن صندوق های پر شده بودند.
صبح استاد آزاد زنگ زد و گفت: این هم شماره و کد نمبر شکایات در غزنی و اصل شکایات به زودی همرا با چند نسخه از شکایات مردمی، تخطی های انتخاباتی و تخلف های انتخاباتی فرستاده می شود. در ضمن چند سی دی از عکس و فیلم از تقلب های انتخاباتی در جاغوری ضمیمه ی پرونده است که امید است دریافت کرده و پیگیری کنید. با خود گفتم ای دل غافل، نکته ها است ولی محرم اسرار کجاست. دیگران با صندوق های پر شده از رای در حال وارد شدن در مجلس و خانه ی مردم اند و ما در گیر این که قانون انتخاباتی نقض شده و دموکراسی ضربه دیده است.
شب خسته از همه چیز به شاه گل رضایی نماینده ی مردم جاغوری زنگ زدم و از وی جویای احوال شدم که شما تجربه ی بیشتری دارید با این جماعت و این معضل بزرگ و آزمون ملی و منطقه ی چه کنیم. او خسته از همه چیز گفت که ( مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز- ورنه در مجلس رندان خبری نیست که نیست).
صبح آفتاب بر نیامده به دفتر شدم که حاجی ابراهیم پاتو و فقیهی نامزدانی از جاغوری بر در استاده اند که شکایت دارند و باید درج شود. به داخل راهنمایی شان کردم و رفتند و شکایت درج کردند. در برون در از من خواستند که به وظیفه ی ملی و قومی ام عمل کنم و به عنوان فرزند درس خوانده و چیز فهم جاغوری از حقوق مسلم و نامزدان واقعی مردم حمایت کنم و شکایات آن ها را پیگیری کنم. گفتم: من که باشم ولی آنچه خیر است همان باشد.
برنوشته های قبلی من دوستانی که یادشان بخیر باد تاخته بودند و من را به تندی رانده بودند. من متهم به جانب داری از کس یا کسانی شده بودم. به من گفته شده بود که فراخنای اندیشه ام از دهن کلاهم نمی گزرد و از قوم مسکه در نمی گذرم. عده ای بر من خرده گرفته بودند که چرا عنوانی چنان زننده و سخیف برای نوشته ام بر گزیده ام که جانب داری از آزاد است و خرده گرفتنی بر استاد ما علیزاده، یا این که چرا گفته ام که عده ای به من زنگ زدند که چنان و چنین، غریب این که چرا دکتر خطابم کرده ام. همه را به جان خریدارم و اگر خاطر دوستی را رنجانده ام پوزش می خواهم، اما باور کنید که جز واقعیت و حقیقت ننوشته ام و جز آن چه برمن گذشته است ننگاریده ام. به ارزش ها و بخت جوان جاغوری در این باره سوگند می خورم. آنانی که من را از نزدیک می شناسند می دانند که چه می گویم.
دوستان این جا قصه دیگر گونه است و حرف ها دیگر گونه تر، شما دورید و بگذارید حرف ها گفته شود و شما احسن و نیکو را بر گزینید. بر من مباد که جز واقیت و حقیقت تا آن جا که می دانم بنویسم. پس بر من ببخشایید و اجازه بدهید آنچه را می دانم بنویسم و شما هم از جاده ی انصاف دور نشوید که تاریخ فردای ما بیرحمانه قضاوت خواهد کرد. یاد مان باشد که مردم ما خواهان دانستنند و نسل بعدی ما جز آن چه مکتوب می شود، ندارند.
اشاره: سلطان زوی از دایه بیست و چهار هزار رای
فیضان شانزده هزار رای
داکتر شاه جهان دوازده هزار رای
اکبر قاسمی دوازده هزار رای
اخلاقی مالستان دوازده هزار رای
علی زاده بابه هشت هزارو ششصد رای
خداداد عرفانی شش هزار رای
هما سلطانی شش هزار رای
انجنیر نفیسه چهار هزار و پنجصد رای
شاه ګل رضایی چهار هزار رای
بقیه از دو هزار تا چهار هزار رای
آمار تقریبی است و احتمال جابه جایی زیاد است
منبع: ګفتګوی شفایی با دوستانمان در کمیسیون مستقل انتخابات